با عرض سلام و خسته نباشید
من یه پسر 24 ساله هستم،توو دانشگاه با یه دختر 27 ساله آشنا شده بودم که این قضیه به 3 سال پیش برمیگرده،ما 3 ساله باهم در ارتباط هستیم،لازم به ذکره که باهم معاشقه داشتیم اما نه تا حد دخول،این دختر الان طوری بهم وابسته شده که منو حتی از پدر و مادر خودشم بیشتر دوست داره.اگه 5 دقیقه پیام ندم نگرانم میشه،تا جایی که امکان داره حالش بد بشه،ما تا زمانی که دانشگاه بودیم هر روز با هم بودیم و بیرون میرفتیم،الان که فارغ التحصیل شدیم 4-5 ماهی هست که با پیامک با هم در ارتباطیم،بی نهایت عاشقمه،هفته ای نمیشه که از دوری من یه دل سیر گریه نکنه،توو این مدت خیال پردازی هایی کرده،مثل بچه دار شدنمون،اسم بچه هامون،حتی با پیامک میگه بیا یه قاشق از ناهاری که پختم بزارم دهنت و من مجبورم الکی آآآ کنم و بگم به به و اون خوشحال شه،اما مشکل اینه که من بعد از اشناییمون فهمیدم چشماش یکم انحرافی داره،موهاش کم پشته،قدش کوتاهه،بینیش شکسته،استخون گونش شکسته و وقتی گریه میکنه گونش سرخ میشه،گوش هاش خفاشی شکله،در کل زیباییش منو ارضا نمیکنه و تا الان چند نفر روبه روم بهم این قضیه رو گفتن که تو از دختره خوشگل تری.
این قضیه خیلی اذیتم میکنه،طوری که بعضی وقتا از جواب دادن پیاماش خسته میشم،اما با این حال ویژگی های مثبت زیادی داره،اینکه آشپزیش فوق العاده اس،در ک بالایی داره،اخلاقاش باهام یکیه،ینی هرچی من بگم اونم همین طوره،خانوادش دین دارن،با ایمان،تحصیل کرد]تک دختر]وضع مالیشون باما تقریبا هم سطحه،ارایش نمیکنه و...
اما انگار فهمیدم زیبایی خیلی برام مهمه،الان موندم چیکار کنم،شما میگید این رایطه رو بهم بزنم یا ادامه بدم،تا الان از عذاب وجدانم که من در حق این دختر ظلم کردم،ذهنم آرامش نداره و چندین بار شده به مدت 2-3 ساعت گریه کردم و خودمو مورد ملامت قرار دادم،خیلی دختر مظلومیه،خیلی،تا حدی که واسه همه چی بهم میگفت فلانی اذیتم کرده و من پشتیبانش بودم،الانم منو به عنوان یه تکیه گاه میبینه،تو رو خدا کمکم کنید،میترسم مسیرمو اشتباه برم